حميدرضا مقدم‌فر كارشناس مسائل راهبردي طي يادداشتي در روزنامه وطن‌امروز در واكنش به بيانيه اخير مجمع روحانيون مبارز و تشكل موسوم به مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم نوشت:

اگرچه «اعتماد به نفس» جزو فضايل و مواهب شخصيتي و عامل پيش‌برنده‌اي در امورات انساني و تشكيلاتي و اجتماعي محسوب مي‌شود،‌ امّا آنگاه كه با بي‌مسئوليتي و خودبزرگ‌بيني تعويض مي‌شود، جاي خود را به چيزي غير از فضيلت مي‌دهد.

محتواي بيانيه مشترك اخير مجمع روحانيون مبارز و مجمعي كه خود را محققين و مدرسين حوزه علميه قم نامگذاري كرده است، جزو آن پديده‌هايي است كه به لحاظ سياسي و اجتماعي و حتي روانشناختي مي‌تواند محل بررسي قرار گيرد كه از يك سو چگونه جمعي كه خود باعث و باني بسياري از مشكلاتند، شخصاً بتوانند با اين جسارت، از پرده و مانع خجلت عبور كنند و متن مفصلي در نقد ديگران بنويسند و حتي اشاره‌اي به اشتباهات خود نكنند؟ و ديگر اينكه اگرچه سخن گفتن و نقادي كردن عموم مردم جزو افتخارات يك نظام مردمسالار است، امّا كجاي مناسبات سياسي و اجتماعي در اين جامعه معيوب است كه آن گروه سياسي مي‌تواند به جاي قرار گرفتن در جايگاه متهم و پاسخگويي در برابر مردم، رداي مدعي را بپوشد و خطاب به همان مردم سخن‌سرايي و اداي فضل كند؟

بيانيه مورد اشاره كه به مناسبت آغاز دهه فجر صادر و منتشر شده، به يك بررسي آسيب‌شناسانه روند تحولات كشور پس از پيروزي انقلاب اسلامي پرداخته و موضوعات متعددي را مطرح كرده است؛ مثلاً گفته كه هم از جمهوريت فاصله گرفته‌ايم و هم از اسلاميت؛ پيشرفت‌هايي به لحاظ فني و نظامي و ضريب نفوذ منطقه‌اي داشته‌ايم كه قابل توجه و فرخنده است امّا در كنار آن افراد زيادي فقير شده‌اند و براي فقرا و عدالت كاري نكرده‌ايم، رويكرد تنش زدايي را در پيش نگرفته‌ايم و تحريم شده‌ايم، حاكميت چندگانه‌اي را در كشور شاهد بوديم، خودي و ناخودي كرديم و مسائلي از اين دست. درباره محتواي اين بيانيه مي‌توان نكاتي را فهرست كرد كه برخي از آنها به اين شرح است:

1-  پي بردن به اينكه در كنار دستاوردهاي بزرگ در حوزه‌هاي مختلف، مشكلات متعددي هم در ساحت‌هاي سياسي و اجتماعي و بويژه اقتصادي و ... داريم هنر و كشف بزرگي نيست. مشكلاتي كه بخشي از آنها ناشي از تحريم و فشار خارجي و بخش مهم و عمده ديگر محصول مديريت‌هاي معوّج و ناكارآمد مديران اجرايي در داخل است، نه پوشيده است و نه امكان لاپوشاني دارد؛ اين مهم را اتفاقاً بيشتر كساني احساس مي‌كنند كه از محرومان و مستضعفان و جزو هسته مركزي حاميان نظامند و از قضا آن بخش و گروهي كه كمترين احساس را در اين زمينه دارد و بعضاً از قِبَل اين دردها و رنج‌هاي مردم فرصت‌طلبي‌هاي سنگيني هم كرده، گروهي است كه متاسفانه به تزهاي سياسي همين نويسندگان بيانيه گرايش دارد.

2-  اينكه تنها پس از گذشت چند ماه از پايان دوران مشعشع دولت جناب روحاني كه از برخي جهات مشابه آن را تاريخ دويست ساله اخير ايران صرفاً در زمانه‌ي بي‌دولتي شاهان قاجار به خاطر مي‌آورد و رنج و زخم‌هاي آن 8 سال، سالها با ملت خواهد بود، حاميان سياسي او شهامت مي‌كنند و آنهم ذيل عناويني مانند «حكمراني خوب»! بيانيه مفصلي مي‌دهند، يعني اساساً اين دوستان مردم را به حساب نمي‌آورند. وگرنه بهتر بود براي مراعات روح و روان اين مردم رنجديده هم كه شده مدتي را به سكوت مي‌گذراندند و سر در گريبان اندوه مي‌نهادند تا گذر زمان كمي از زخم آن دوران كم كند. اين فاصله‌گذاري برخي آقايان با تقواي سياسي-اجتماعي واقعاً قابل مدل‌سازي براي ترويج فاصله‌گذاري اجتماعي در كروناست و مي‌تواند ملت را از شرّ اين بيماري نجات دهد.

3-  نويسندگان بيانيه خاطرنشان كرده‌اند كه پس از انقلاب اسلامي و تاسيس جمهوري اسلامي رفته رفته هم از «اسلام» فاصله گرفته‌ايم و هم از «جمهوريت»؛ از قضا اينجا را درست فرموده‌اند؛ امّا متوجه نشده‌اند كه به جاي نقد ديگران، «حديث نفس» گفته‌اند. متاسفانه بخشي از مشكلات دقيقاً از آنجا آغاز شد كه بر اثر نابلدي و عدم تيزبيني سياسي اين آقايان كه بسياري‌شان جزو مبارزان انقلاب و زخم‌خوردگان سكولارها و سلطنت‌طلب‌ها بودند، به جايي رسيدند كه همين سكولارها و سلطنت‌طلبها و بعضاً‌ متاسفانه تروريست‌ها و دشمنان ايران، پشت ديدگاه‌هاي آنها پنهان شدند؛ آنان را پيش راندند و به مقابله با سياست‌هاي اصولي جمهوري اسلامي كشاندند و خود در خفا، خنديدند و قهقهه زدند. در سايتها و پايگاه‌هايشان عليه امام(ره) كه جزو مفاخر تاريخ ايران و بشريت است قلم زدند و نوشتند و حتي نعوذ بالله امام و تفكراتش را به موزه‌ها فرستادند و اين آقايان به جاي آنكه قدرتمندانه و غيورانه در مقابل آنها بايستند، از سر مستي قدرت به يك ائتلاف و اتحاد راهبردي با آنها دست زدند و نفهميدند كه با ميراث امام(ره) چه كردند.

گفته‌اند كه از جمهوريت فاصله گرفته‌ايم؛ گُل گفته‌اند. متاسفانه اين آقايان فرآيندهاي مردمسالارانه‌اي كه امام خميني (ره) با اعتقاد قلبي تعبيه كردند و امام خامنه‌اي با تمام توان و تا پاي جان از آن دفاع كردند، را صرفاً شكل و ادا و اطواري براي نيل خود به قدرت ديدند. لذا آنجا كه با اين سازوكارها به قدرت رسيدند، آن را دموكراتيك‌ترين فرآيندهاي جهان خواندند و به آن باليدند ولي آنگاه كه با دست رد مردم به سينه‌شان مواجه شدند، «كودتا»ي نرم عليه ملت را عين «دموكراسي» و «آزادي‌خواهي» خواندند و مردم را به دليل راي به فردي غير از كانديداي متبوعشان با چنان تنبيهي مواجه كردند كه خود تنبيه‌كنندگان گفتند تاريخ چنين «تحريمي» به خود نديده است!

آقايان سابقاً مبارز! شما اگر مي‌دانستيد كه با اقدام به كودتايتان در سال 88 چه با اين ملت كرديد، تا ابد نه از جمهوريت سخن مي‌گفتيد، نه از اسلاميت و نه حتي از مردم. مقابله‌تان با جمهوريت در آن سال، دشمني كه به استيصال رسيده بود و نامه‌نگاري‌هاي متعددي را ذيل اذعان به شكست راهبردي‌اش براي تسليم ايران در پيش گرفته بود، چنان اميدوار و وحشي كرد كه شديدترين تحريم‌ها عليه مردم را در تاريخ وضع  كرد و چنان جنايتي كرد كه آثار جراحت‌هاي سنگينش را امروز بر پيكر مردم بيگناه ايران مي‌بينيد؛ حال اين جنايت دوستانتان را با كجاي جمهوريت و اسلاميت هم‌خوان مي‌دانيد؟ اصلاً با چه رويي توان سخن گفتن با اين ملت دردكشيده را داريد؟ با كدامين پاسخ به دليل اين گناه بزرگ در پيشگاه خداوند متعال حاضر خواهيد شد؟

4-  نويسندگان بيانيه مرقوم كرده‌اند كه "بدون ترديد توطئه‌هاي بيروني و فشارهاي خارجي هم در پديد آمدن اين وضع تاثير داشته است"؛ اما آقايان! كم‌لطفي مي‌فرماييد؛ دشمن بدون همكاري برخي از دوستان شما هيچ غلطي نمي‌توانست بكند. متاسفانه برخي از شما و دوستان شما كاتاليزور دشمن شديد و آنچه او در خواب نمي‌ديد را در بيداري تقديمش كرديد. دشمن صراحتاً نوشته است كه هيچ ابزاري، از تهديد نظامي تا تحريم اقتصادي، بدون آن كه همكاراني در داخل داشته باشد به جايي نخواهد رسيد؛ يعني بدون صداهايي كه از گلوي او فرياد بزند و تسليم را تئوريزه كند و به جاي دشمن، آرمانهاي اسلامي را متهم كند، و به جاي آنكه حامي ولي فقيه باشد تا به مملكت آسيب نرسد، در برخي امور به دفتر حافظ منافع بيگانگان تبديل شود. دشمن مي‌داند كه بدون اين همكارانش، حتي تحريم‌ها هم مي‌تواند به ضد خودش تبديل شود.

البته از اينكه براي دشمن هم به هرحال در اين شرايط نامطلوب سهمي قائل هستيد متشكريم، امّا با كم‌لطفي و تواضع(!) از سهم بسيار كليدي خود و دوستان خود عبور نكنيد!

5-  صادركنندگان بيانيه در بخشي از نوشته‌شان از شكل‌گيري حاكميت‌هاي چندگانه و سردرگمي و حتي تعارض پرهزينه در مديريت گلايه كرده و آن را بخشي از علل مشكلات موجود قلمداد كرده‌اند؛ باز هم حرف درستي است امّا  "اي كمان و تيرها برساخته؛ صيد نزديك و تو دور انداخته!" ؛ نقد درستي است امّا متهم بيخ گوشتان است آقايان؛ چرا صيد و باني را در دوردست جستجو مي‌كنيد؟ آنهايي كه نه تنها حاكميت دوگانه و چندگانه را بد نمي‌شمردند بلكه براي آن تئوري‌هاي مكرر و راهكارهاي متعدد و بعضاً خشونت‌طلبانه‌اي تجويز مي‌كردند جزو دوستان و هم‌پيمانان سياسي خودتان هستند. امّا آيا با آنها مرزگذاري دقيق كرديد؟ سياست‌هاي جاه‌طلبانه‌شان را سرزنش كرديد و فيل مست قدرتشان را رم داديد؟ نكرديد و بلكه ياري‌شان كرديد و شد آنچه شد.

6-  در بخش ديگري از بيانيه مورد اشاره نيز از پيشرفتهاي نظامي و فني و افزايش ضريب نفوذ منطقه‌اي ايران تقدير به عمل آمده است؛ اينجا هم آقايان در حق خود كم‌لطفي كرده‌اند؛ بايد از اين دوستان سابقاً مبارز پرسيد كه ياران سياسي شما كجا با اين سياست‌ها موافق بوده‌اند كه حال در رثايش حماسه مي‌سراييد؟ معمّا چو حل گشت آسان شود، ولي دوستان شما پيشتر و به هنگامي كه مدافعان حرم و اسطورهاي آزادي و عدالت به نبرد با داعش و تكفيري‌ها رفته و با حاميان دولتي پشت سر آنها يعني آمريكا و مرتجعان منطقه هم گلاويز مي‌شدند، به جاي آنكه از اين سياست حمايت كنند به خانواده شهداي حرم زخم زبان مي‌زدند و به جاي نبرد با جاني‌ها، گفتگو با داعش را تجويز مي‌كردند. آن روز بيانيه داديد و در دهان اينها كه از پشت جبهه به مدافعان حرم مي‌تاختند زديد كه امروز در جشن آزادي‌خواهان خود را شريك مي‌دانيد؟ البته رهبر انقلاب و حاج قاسم و حاج قاسم‌ها و كلاً پاسداران امنيت و انقلاب اسلامي ايران و حاميان مستضعفان و ملل جهان، همه ملت ايران و آزادگان جهان را در اين پيروزي‌ها سهيم مي‌داند و مشاركتشان در جشن را نيكو مي‌شمارند، از اين جهت اشكالي ندارد و فرمايش شما در اذعان به اين پيروزي‌ها را نيز به فال نيك مي‌گيريم و دستتان را مي‌فشاريم، اما الحق والانصاف در خلوت خود ندامتي از گذشته و ياري‌نكردن مكفي‌تان به جبهه حق داريد؟

ان‌شاالله با ياري خداوند، مردم ايران در جنگ اقتصادي عليه دشمن نيز پيروز خواهد شد و آن روز همين امر را هم عليرغم تجويزهاي غلط امروزتان، تبريك خواهيد گفت.

7-  صادركنندگان اين بيانيه در بخش ديگري نيز توصيه‌هايي به نظام جمهوري اسلامي در راستاي منادي صلح بودن و تنش‌زدايي در منطقه كرده‌اند! غير از توصيه مشعشع پيشيني دوستان اين آقايان در گفتگو با داعش به جاي نبرد با آن، در موضوع صلح و عقلانيت هم رفقاي اين عزيزان سابقه جالبي دارند. دوستان آقايان نه توصيه‌هايشان براي گفتگو و صبر به هنگام بوده و نه تجويزهايشان براي جنگ و نبرد از دقت نظر و عقلانيت بويي برده است. دوستان نويسندگان همين بيانيه همانها هستند كه در دهه 70 بر ضرورت لشگركشي به افغانستان تاكيد مي‌كردند و براي آن مصوبه‌اي هم صادر كرده بودند؛ مصوبه‌اي كه اگر با مخالفت و ممانعت قاطعانه و حكيمانه رهبر معظم انقلاب روبرو نمي‌شد، ايران را وارد باتلاقي از جنگ با همسايه شرقي مي‌كرد كه احتمالاً تا همين امروز نيز گريبانگير ايران و افغانستان و تنها به سود دشمنان مردم اين دو كشور بود. حال با اين تجربه جالب از عقلانيت در سياست خارجي، بر برج عاج نشستن و فرمايش صادر كردن هم جزو نوبرهاي سياست در ايران است.

8-  از جانكاه‌ترين بخش‌هاي اين بيانيه مقاطعي است كه از زبان و يا درباره فقرا و محرومان سخن مي‌گويد؛ آقاياني كه خود تا لحظه آخر با سردمدار تئوري ظالمانه «له شدن اجتناب‌ناپذير برخي فقرا زير چرخ توسعه» متحد ماندند و جز معدودي، لب به نقد موثر سياست‌هاي او نگشودند، و امروز نيز اساساً با آنهايي قرابت دارند كه چيزي مثل عدالت‌اجتماعي را ياوه مي‌خوانند، چگونه مي‌توانند از زبان فقرا سخن بگويند؟ آيا غير از اين است كه اگر تا ديروز مفاهيم ارزشمندي مثل آزادي و دموكراسي برايشان صرفاً ابزاري براي راندن ارّابه قدرت‌طلبي بود، امروز اين قرعه به نام فقرا و محروماني افتاده است كه بيشترين زخم را از همين ديدگاه‌ها خوردند؟

9-  يكي از سياست‌ها و گفتارهايي كه ظاهراً براي اين آقايان بسيار سنگين آمده و مكرر در سخنان و مواضع خود به آن ارجاع مي‌دهند، مسئله تفكيك خودي از غيرخودي است. نويسندگان بيانيه مورد اشاره در اين متن هم گفته‌اند كه نبايد دايره خودي‌ها را آنقدر تنگ كنيم كه اكثريت مردم ناخودي باشند! مغلطه عجيبي است؛ رهبر معظم انقلاب مشخصاً همه مردم ايران را خودي و دشمنان اين ملت و همكاران آن دشمن را ناخودي مي‌دانند؛ سوال اين است كه چرا شما اينقدر آشفته شده‌ايد؟ پاسخ روشن است؛ متاسفانه شما در مقاطع متعددي دشمن را خودي كرديد و مردم را غيرخودي و به همين علت خواسته يا ناخواسته همدست دشمن در تحريم شديد و مردم را زير فشار خود له كرديد. احتمالاً از اين جهت است كه از خودي و ناخودي كردن ناراحتيد، چون خود را ضمير آن مرجع انگاشته‌ايد. حال آنكه اگر نيك مي‌نگريستيد، مسئله چيز ديگري بود و اشتباه از ضمير نبود، بلكه مرجع را بايد درست مي‌ديديد و با او مرزگذاري‌هاي جدي‌ مي‌كرديد.

10-  وقتي انسان با محتواي اين بيانيه نسبتاً مفصل مواجه مي‌شود، غير از غصه‌هايي كه از فريب‌هاي نهفته در آن مي‌بيند و اشتباهاتي كه در تحليل مشاهده مي‌كند، خود را در موقعيتي مي‌بيند كه از نويسندگان بپرسد كه ضمناً ماشاءالله چقدر ايده براي اقتصاد داريد!! اما پرسش جدي‌تر اين است كه مجموعاً دست‌كم 24 سال از اين 32 سال اخير دولت در اختيار دوستان شما بوده است(8 سال دولت هاشمي، 8 سال خاتمي و 8 سال هم روحاني)؛ در تمام اين 24 سال هم امكان عملي شدن ايده‌هايتان فراهم بود و حتي مجوز داده شد كه با آمريكا محرمانه و آشكار مذاكره‌ كنيد و توافقي ببنديد كه بسياري از جزييات آن هم مصداق توافق خوب و مورد تاييد نظام نبود، امّا محصول آن ايده‌هايتان چه بود؟ با ايده‌ي ديپلماسي و گفتگو با دشمن كاري كرديد كه اساساً امر گفتگو و ديپلماسي قفل شد و به بن‌بست رسيد و ديگر طرف مقابل شما را براي صحبت كردن هم به رسميت نشناخت، بلكه طوماري نوشت و گفت امضايش كنيد و والسلام؛ با ايده گفتگوي تمدن‌ها، محور شرارت خوانده شديد و با ايده‌ي تنش‌زدايي، در ليست تحت تعقيب پليس بين‌المللي قرار گرفتيد! سابقه‌تان در اقتصاد هم كه نياز به توضيح ندارد.

بنابراين توصيه مشفقانه به آقايان سابقاً مبارز آن است كه به جاي فرار به جلو و بار كردن تقصيرات به دوش ديگران، از خطاهاي سرشار گذشته و ظلم‌هايي كه به مردم كردند، توبه كنند و به مسير امام(ره) و ملت ايران برگردند؛ اين بيانيه‌ها و مغلطه‌ها جز آنكه خود را فريب دهند و چند صباحي ديگر بر گرد كرسي دورهمي تغافل بنشينند سودي ندارد؛ خاصه آنكه همه‌ي ما به زودي در پيشگاه الهي حاضر خواهيم بود و بايد پاسخگوي نسبت اقدامات خود با امام بزرگوار(ره) و مردم باشيم.

كسب درآمد از آموزش چرم دوزي

كسب درآمد از آموزش گيتار

كسب درآمد از تدريس پرورش گل و گياه

كسب درآمد از آموزش نرم افزارهاي حسابداري