دانلود پاورپوينت آبستره يا انتزاعي

آبستره يا انتزاعي




آبستره در معناي عام، جدا كردن صفت با خاصيت مشترك ميان چند چيز، و تاكيد بر اين وجه مشترك است.

به عنوان مثال مي توان دايره را صورت انتزاعي تمامي چيزهاي گرد دانست.

اساس هنر تجريدي (آبستره) در حقيقت اين اعتقاد است كه ارزشهاي جهانشناختي در رنگ و شكل خلاصه مي شود و به طور كلي ربطي به مضمون نقاشي يا پيكره سازي ندارد (نقاشي مي تواند تركيبي از خطوط افقي و عمودي و سطوح يك دست رنگي باشد، لزوم داشتن شكل مشخص و همه فهمي نيست) يكي از بانيان اين شيوه در قرن بيستم” واسيلي كاندينسكي” هنرمند روسي الاصل بود كه اولين اثر خود را ( با نام بديهه سازي) در سال 1910 به وجود آورد.

در هنر، انتزاع به معني “زبده گزيني از طبيعت” است و روشهاي گوناگون دارد. شاخصه ي بسياري از روشهاي انتزاع اين است كه سنت بازنمايي واقعيت مشهود و محسوس را كنار مي گذارد و يا كم اهميت مي شمارد و ابداع يك كاركرد تازه براي درك بصري را كاركرد اساسي هنر مي شمارد.

( Abstraction- Creation ) گروهي بودند كه در پاريس شكل گرفتند و هنر انتزاعي هندسي را به توجه به اسلوبهاي نو در نقاشي و حجم سازي دنبال كردند؛ و مجله اي به همين نام نيز انتشار دادند.

 

تاريخچه

در ابتداي قرن بيستم اين واژه بيشتر براي مكاتب هنري چون كوبيسم و فوتوريسم بكار مي رفت چرا كه در اينگونه مكاتب طبيعت در صورت هاي ساده يا مبالغه شده – تنها تصوري از موضوع طبيعي اصلي – بيان مي شد. در نقاشي هاي اين گونه سبك ها هدف عموماً ضبط و روايت حقيقت اشياء بود نه لزوما شكل ظاهري آنها. به گفتهٔ مورخان هنر مدرن، كاندينسكي نخستين نقاشي است كه حدود سال ۱۹۱۰ نخستين نقاشي كاملاً غير بازنما را عرضه كرده است، و از آن پس، هنر انتزاعي مدرن در بسياري از جنبش‌ها و مكاتب هنري مختلف پرورانده شده است.

 

تجريد‌گرايي

 تجريد‌گرايي به رعايت اصول و جنبه‌هاي عملي تجريد به منظور هر چه ساده‌تر كردن اثر هنري از يك سو، و هر چه گويا‌تر و غني‌تر كردن زبان و بيان آن از سوي ديگر، اطلاق مي‌شود. در حوزه هنرها و ادبيات فارسي تجريد را اغلب ايجاز ناميده‌اند.

 آثار سعدي و حافظ از نمونه‌هاي بر جستهٔ تجريد‌گرايي و اصالت ايجاز در ادبيات كهن فارسي به حساب مي‌آيد.

 

هنر آبستره

به نوعي از هنر مي‌گويند كه اشياء و موجودات واقعي را نشان ندهد، بلكه خطوط و رنگهايش از جهان نامعلوم و ذهني ناشي شده است.

البته بعضي وقتها همين هنر آبستره براي يك ايده يا يك فكر به كار مي‌آيد و بعضي وقتها پشت‌اش فكر خاصي نيست، همين طوري تراوشات ذهني است .

 در سالهاي دهه 1920 كه هنر نقاشي در اوج قدرت و نوآوري خود بود، هنر آبستره به نقاشي‌هايي گفته مي‌شد كه اشكال واقعي را تغيير شكل مي‌دادند يا ساده‌تر مي‌كردند تا فهم بصري مخاطب تقويت شود. مثل نقاشي‌هايي به سبك كوبيسم يا فوتوريسم. اين سبكها مي‌خواستند مفهومي دروني‌تر از ظاهر اشياء را نشان دهند.

 

پيشينه هنر آبستره

سبك آبستره در اصل به نقوش اسلامي و يا يهودي برمي‌گردد. در اسلام بخاطر اين كه كشيدن صورت انسان ممنوع شده بود، نقاشان به طرحهاي انتزاعي روي مي‌آوردند. طرحهاي اسليمي يا همان پيچ و خمها كه شبيه شاخه درخت يا شاخه گل‌اند از همين نوع‌اند.

 

هنر آبستره در جهان امروز

برخي هنرهاي جديد خيلي به سمت هنر آبستره رفته‌اند. مثل سينما يا عكاسي و يا مخصوصاً ويدئو كليپهايي كه براي موسيقي‌هاي انتزاعي ساخته مي‌شوند. هنرهاي جديد به خاطر باز بودن دستشان در تكنولوژي و همچنين پيچيده بودن پروسه توليد اثر هنري خيلي آمادگي دارند براي نزديكي به آبستره.

 

تولد هنر آبستره

تا پايان قرن نوزدهم، تقريباً همه نقاشي ها تصويري بودند. هنرمندان، تصاويري واقعي را نقاشي مي كردند و مردم هم به يك دليل دوست داشتند به آنها نگاه كنند، براي آن كه آن تصاوير در نهايت مهارت به نقش كشيده مي شدند.

شايد بپرسيد خوب اگر نقاشي ها اين ويژگي را نداشتند، چرا بايد به آنها نگاه مي كردند؟ حالا توضيح مي دهم كه براي نگاه كردن به يك نقاشي، دلايل ديگري هم مي تواند وجود داشته باشد. براي مثال شايد تو به عنوان يك بيننده دوست داشته باشي وراي اثر هنري را هم كشف كني. يعني چه؟ حالا برايت مي گويم...

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.